ظاهراً دل و آن شکل صنوبری است. (آنندراج). دل و قلب. (ناظم الاطباء). کنایه از دل است، چشمه ای که دارای خون است و چشمه ای که خون بجای آب از آن جاری است، جوی خون. کنایه است از باران: وز میغ سیه چشمۀ خون ریزانست تا باد دگر ز میغ بردارد چنگ. منوچهری
ظاهراً دل و آن شکل صنوبری است. (آنندراج). دل و قلب. (ناظم الاطباء). کنایه از دل است، چشمه ای که دارای خون است و چشمه ای که خون بجای آب از آن جاری است، جوی خون. کنایه است از باران: وز میغ سیه چشمۀ خون ریزانست تا باد دگر ز میغ بردارد چنگ. منوچهری
عطشان شدن. خواهان نوشیدن شدن: چون تشنه شوم به رشتۀ جان آبی ز جگر کشید خواهم. خاقانی. ، سخت خواهان و آرزومند شدن. (یادداشت مرحوم دهخدا) : مستمع چون تشنه و جوینده شد واعظ ار مرده بود گوینده شد. مولوی
عطشان شدن. خواهان نوشیدن شدن: چون تشنه شوم به رشتۀ جان آبی ز جگر کشید خواهم. خاقانی. ، سخت خواهان و آرزومند شدن. (یادداشت مرحوم دهخدا) : مستمع چون تشنه و جوینده شد واعظ ار مرده بود گوینده شد. مولوی